عدل وجود دارد یا نه؟
عدالت، تساوی، برابری، تبعیض، تفاوت، ظلم!!!
در جهان عدل حاکم است؟
زمانی میتوانیم شکلی را دایره اطلاق کنیم که در هر مکان آن فاصله مرکز دایره تا خط دایره به یک اندازه باشد(حتی یک میلیونمِ میلی متر اندازه شعاع در دومکان از یک دایره متفاوت نباشد!!)؛ این کلام اساس نظریه مشهور عدم وجود دایره در جهان است که برطبق آن هیچ دایره دقیقی در جهان وجود ندارد. این یعنی برابری ...
در چرخه طبیعت بین 60-70 درصد حیوانات برای اینکه یک روز زنده بمانند باید یک حیوان دیگر را بکشند و این چرخه کشتار نشانه عدم وجود عدالت در طبیعت است.
اکنون برداشتی که از (تفاوت) و (تبعیض) دارم را ارائه میدهم، سپس به عدل میپردازم.
آنچه در آفرینش وجود دارد، "تفاوت" است نه "تبعیض"، و آنچه با عدل ناسازگار است، تبعیض است نه تفاوت.(به نقل از دیگران)
تبعیض (بیعدالتی) یعنی در شرایط یکسان و با وجود استحقاقها و شایستگیهای همسان، میان اشیا یا اشخاص، فرق گذاشته شود(میشود گفت در شرایطی که دو موضاعات اهلیت تمتع و استیفا را دارند و شرایطشان کاملاً یکسان اسن، چه از نظر شایستگی و چه از منظرهای دیگر).
ولی تفاوت یعنی در شرایط نامساوی و استحقاقها و شایستگیهای ناهمسان، میان اشیا و اشخاص فرق گذاشته شود؛ به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، از جانب گیرنده.
از قدیم گفتهاند هرچیزی را توضیح میدهی مثالش را بزن(از خودم گفتم...!)
مثال: اگر دو ظرف را که هر کدام گنجایش 3 لیتر آب دارند، زیر شیر آبی قرار دهیم، ولی در یکی 3 لیتر آب بریزیم و در دیگری 1 لیتر، در اینجا تبعیض صورت گرفته است. منشأ اختلاف میزان آب دو ظرف کیست؟ کسی است که شیر آب را در این دو ظرف باز کرده است
امّا اگر دو ظرف گنجایش و ظرفیت یکسان نداشته باشند، بلکه یکی گنجایش 3 لیتر داشته باشد و دیگری گنجایش 2 لیتر، آنگاه هر دو را زیر شیر آب قرار دهیم و در یکی 3 لیتر و در دیگری 2 لیتر آب بریزیم، در این صورت، میان این دو ظرف اختلاف هست
ولی یک سوال: منشأ اختلاف در اینجا چیست؟
منشأ اختلاف تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و ظرفیت دارند.
نتیجه تا این جا میشود یک جمله در طبیعت تبعیض، تفاوت و ظلم حاکم است
درمورد تبعیض و تفاوت به همین مطالب بسنده میکنم.
جهان به قانون ظلم حرکت میکند؛ ولی انسان میتواند در حیات اجتماعی عادلانه عمل کند. پس انسان میتواند استثناء باشد.
شاید انسان نتواند دایره دقیق بسازد ولی میتواند برابری ایجاد کند و تبعیضات جامعه را از بین ببرد.
باز هم برویم سراغ مثال که نماینده بسیاری از این قبیل موارد است:
تنفروشی گناه کبیره است. فرض کنید دختری تک فرزند وجود دارد که پدر و مادرش دچار بیماری شدهاند و مخارج بسیار بالایی جهت خرید دارو، مراجعه به پزشک و ... بر این دختر تحمیل میشود. این دختر اگر صبح و عصر هم کار کند باز هم ممکن است مخارج داروی والدینش از درآمد وی فزونی یابد. نگوییم همچین کسی نیست، چراکه جامعه به ما ثابت کرده است حتی همچین نمونهای جزو بدیهیات است و بسیار است از این دست ...
چه راهی برای کسب درآمد میماند؟ چقدر میتواند جان بکند؟ 8 ساعت کار یا 10 ساعت یا 15 ساعت؟ وام بگیرد که سودش را پس دهد؟ قید حیات والدینش را بزند؟
دختری که درهمچین شرایطی به سمت تنفروشی میرود باید محاکمه شود؟ آیا مختار به تنفروشی بوده؟ آیا از سر شکمسیری بوده؟ آیا راه دیگری وجود داشته؟
امام علی(ع) یک حدیث معروف دارند و میفرمایند: ((اگر فقر به خانه ای وارد شود ایمان از ان خانه میرود))
اگر فقر به این دختر فشار بیاورد، ایمانش را از دست میدهد. آیا مسبب فقیر شدن این دختر، خودش است؟
حرف من این است که دولت(درمعنای اعم شامل هر 3 قوه) فقط نباید فکر تعیین و اجرای مجازات این دختر باشد؛ بلکه باید ریشهیابی کند تا بفهمد چرا این دختر به سمت رذائل اخلاقی رفته است!!
صرف ریشهیابی دردی را درمان نمیکند. منِ دولت باید بعد از پی بردن به منشأ رذیلت اخلاقی، برای حل این مشکل تدبیری بیاندیشم. اگر توانستم ریشه را محکم کنم، آنگاه حق دارم این دختر را مجازات کنم؛ چراکه اجباری برای این کار بر این شخص وارد نیست، نه فقری و نه تبعیضی ...!
پس دولت باید فقر را از بین ببرد یا حداقل شرایط لازم و کافی را ایجاد کند تا خود اشخاص با تلاش و همت خودشان از فقر رهایی بجویند. اگر فقر از بین رفت، اگر برابری نسبی حاکم شد، و اگر تمام این «اگرها» عملی شد، آنگاه دولت میتواند تمامی مجرمین را با توجه به عنصر قانونی بودن جرم مجازات کند.
خلاصه کلام چیست؟
عدل فقط توسط انسان میتواند تحقق پیدا کند.
قانونگذار، مجری، قاضی و ... باید این امر را مدنظر داشته باشند که زمانی میتوانند عادل باشند که تمامی جوانب یک پدیده را درنظر بگیرند و سپس قانون وضع کنند، آن را اجرا کنند و نهایتاً قاضیِ دعاوی(بالاخص دعاوی با موضوع اخلاقی) باشند.
امیرحسین راستی پور
سیزدهمین روز از آذر 1400
به عقیده من اساسا انسان هم نمیتواند عادل باشد و چه بخواهیم چه نخواهیم باید با این واقعیت رو به رو شویم که جهان بر مدار بی عدالتی میچرخه